22 ماهگی آرتین
این چند روزه مشغول کم کردن شیر آرتینم و طفلکم خیلی با من همکاری میکنه ولیفقط شب موقع خواب خیلی اذیت میشه و هنوز نمیدونه چطور بدون شیر خوردن بخوابه واینقدر گریه میکنه که آخر سر منم گریه میکنم ،خیلی دلم براش میسوزه،تو روز هر چندوقت یکبار میاد که شیر بخوره تا میگم چسب داره میخنده و میگه دس (چسب ) و میره ولیوقتی خوابش بیاد تا میگم چسب خودشو میکوبونه زمین و گریه میکنه ،دو سه شب پیش دیگهساعت 2 یا 2:30 میخوابید ولی دیشب با اینکه خیلی خوابش میومد ساعت 3 گذشته بودخوابش برد اونم با گریه،دوست دارم این روزا بگذره و آرتین اینقدر عذاب نکشه
امروز ظهر داشتیم ناهار میخوردیم که عمه لیلا زنگ زد و گفت زن عمو الهام دردشگرفته و با بابا حمید باید ببرنش بیمارستان و امروز اگر خدا بخواد دخترشون دنیامیاد
ساعت 6 عصر بود که عمه لیلا زنگ زد و گفت آرینا کوچولو دنیا اومده و من کلیخوشحال شدم