<no title>
چند روزی میشه که از شیر گرفتن آرتینفکرمو مشغول کرده و خیلی نگرانم چون هم آرتین خیلی خیلی وابسته هستش و خودم خیلیعادت به شیر دادن کردم ،نمیدونم یکدفعه از شیر بگیرمش یا به تدریج
امروز صبح ساعت 7 خواب بودم یکدفعه آزتین بازومو بوس کرد و آروم صدام کرد ماماو منو برگردوند تا بهش شیر بدم ،دیگه دلم ضعف رفت برای این کارش و از اون موقعبیشتر نگران از شیر گرفتنش شدم
امروز بابا حمید از پشت فرمون بلند شد و آرتین سریعرفت جاش نشست و تند تند اول فرمون رو اینور و اونور میکرد و بعد دنده رو تکونمیداد و پشت سر هم اینکارارو تکرار میکرد ،دیگه مثل دوربین ضبط میکنه تمام کارایمارو و البته حرفامونو مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی